۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه

Saint Nicholas

خب این همه سال که تو بچه بودی، سانتا برای شادی دل تو آمد. به خاطر تو رفت زیر بار آن لباس مضحک و توده‌ی انبوه ریش سفید پنبه‌ای. حالا دیگر بزرگ شده‌ای و عقلت رسیده که سانتا افسانه‌ای بیش نیست؛ قبول؛ امَا بیا و بزرگ‌تر باش. خودت را بزن به همان راه بچگی و به روی خودت نیاور که باورش نداری. بگذار دل‌خوش باشد. این بار نوبت تو ست که دل سانتا را شادکنی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر