صد متر مانده بود هنوز به چهارراه که سبزی چراغ پژمرد و روشنایی خودش را بالا کشید تا خانهی زرد وسطی. امیدی به ردشدن نبود؛ ترمز ناگزیر و ایستادن آرام و بیچموشی ماشین زیر سرخی چراغ.
جنگ ماهیچهها و اندک-کشآمدن لبهایم اما، که حاصل نشتکردن خندهی فرودادهام به بازی نورهای چراغ بود، از چشمش پنهان نماند؛ درست همانطور که برق سؤال ساکت دودو-زده توی چشمهای او، از چشم من. این جور وقتها راهحل معاملهی پایاپای است: لبخند لورفتهی قورتداده را دوباره قیکردم روی لبانم، تا سؤال ساکت او هم به حرف بیاید.
- به چی می خندی؟
- هیچی؛ به این عدم تقارن فکر میکنم.
- ما که کلکسیون عدم تقارنیم؛ کدومش رو میگی؟
- نه؛ خودمون رو نمیگم... هیچ دقتکردی که "نامزدی معکوس" وجود نداره؟ هرچقدر اون سر ماجرا ذومراتب و گامبهگام و پلهپلهس، این طرف دفعی و ناگهانی و صفر و یکیه. آشنایی، دوستی، همخوابگی، همخانگی، نامزدی، ازدواج؛ اما در مقابلش یک کلمه: "جدایی" و تمام؛ بدون هیچ وضع بینابین. امروز متأهلی و فردا نیستی. انگار تمام پلههایی که یکییکی بالارفتی را باید یکباره و با شیرجه برگردی پایین.
- خب اصل زندگی هم همین طوره. بچه که قراره به دنیا بیاد، کلی آمادگی و مقدمات؛ ولی اون طرفش ظرف یک لحظه مردن و خلاص. و خداییش هم خلاص.
و خلاص دوم را طوری گفت که بفهمم توی گیومه است و دقیقاً به معنای لغویاش. بله؛ کنایه ایستاده بود بالای سرم، با کلاه بوقی لبهدار و ریش دراز مثلثی و نگاه چندشآورش.
وقتی کنایه میآید دو راه بیشتر نداری؛ یا تسلیم، یا فرار؛ با کنایهها نمیشود جنگید. و بهترین فرار این است که سوتزنان و ابلهوار، تظاهرکنی به نفهمیدن و بگذری.
- اوهووم. زندگی رابطهها هم دقیقاً مثل زندگی آدمها ست.
و بعد سکوت. چشمهایمان از همان جملهی اول از هم جدا شده بود و هرکدام برای خودش زلزده به یک جای دوردست جاده. وقتی که چشمها به هم دوخته نباشد مرز پایان مکالمه و آمدن پاورچین سکوت کمتر توی ذوق میزند؛ و این از سر بختیاری است وقتی که سکوت خیره ایستاده باشد به تماشای فرار مذبوحانهات از دست کنایه؛ با پوزخند نیش-تا-نیش و انگشت اشاره به تجاهل رسواشده...
چراغ از قرمز پرید به سبز؛ و این بار بی زرد شدن. لحظهی بعد پدال گاز بود و زوزهی ماشین در عبور چارنعل از چهارراه، برای شکستن سکوت هیزی که روی دوش کنایهی بیرحم سوار شده بود و کوتاه نمیآمد.
۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر