هنوز که هنوز است وقتی که فرزندی در فامیل متولد میشود -یا قرار است بشود- و بعد خبر میرسد که دختر است، چینهای چهرهاش باز میشود و میخندد و: «خدا رو شکر که دختره»؛ بس که سالها و سالها پسر بودن همپهلو بودهاست با دلهرهی سربازشدن و به جنگرفتن و هرگز برنگشتن.
پدر بزرگش را میگفت، در آلمان. پدربزرگی که هیچوقت از جنگ حرف نمیزند و اگر سر ناهار یا شام تلویوزیون خبر جنگی در گوشهای از دنیا را پخش کند باقی غذایش را نمیخورد، چون دیگر نمیتواند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر